سهراب
تو کجایی سهراب ؟ آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند ؟ وای سهراب کجایی آخر ؟ صبر کن سهراب . . . قایقت جا دارد ؟ ...
نویسنده :
......
15:34
انرژی مثبت
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی ... به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذرد آنچنانی که فقط خاطره ایی خواهد ماند .... لحظه ها عریانند به تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز ....! سهراب ...
نویسنده :
......
15:32
دلتنگی
باز ای باران ببار
باز ای باران ببار بر تمام لحظه های بی بهار بر تمام لحظه های خشک خشک بر تمام لحظه های بی قرار باز ای باران ببار بر تمام پیکرم موی سرم بر تمام شعرهای دفترم بر تمام واژه های انتظار باز ای باران ببار بر تمام صفحه های زندگیم بر طلوع اولین دلدادگیم بر تمام خاطرات تلخ و تار باز ای باران ببار غصه های صبح فردا را بشوی تشنگی ها ، خستگی ها را بشوی ...
نویسنده :
......
15:31
زندگی
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است .... سهم من هرچه که هست .... من به اندازه این سهم نمی اندیشم ... وزن خوشبختی من وزن رضایتمندیست ... شاید این راز همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است ... زندگی فهم نفهمیدن هاست ... زندگی پنجره ایی باز به دنیای وجود ... تا که این پنجره باز است ... جهانی با ماست ...
نویسنده :
......
15:29
یادمان باشد....
یادمان بشد از امروز خطایی نکنیم گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پر پر شدنش ساز و نوایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم ...
نویسنده :
......
17:51